سند جعلی
چند روز پیش مدارک اتومبیلی را برای تنظیم سند به دفترخانه آوردند. طبق معمول که فروشندگان کم حوصله تشریف دارند و فقط یکبار می بایست امضاء اول و آخر را مرقوم بفرمایند قرار شد ما وکالت فروشی با تحریر 6000 تومان! تنظیم کنیم تا خریدار پس از تعویض پلاک با همان وکالت سند قطعی را بنام خود امضاء نماید. سیستم ماشین ام وی ام مدل 85 بود . اولین نکته که نظر ما را جلب کرد شماره سند ابتیاعی بود. شماره 1425087- 2/5/87 دفتر ... سبزوار. با خودم گفتم پدر من با 30 سال سردفتری و آن هم در شهر مشهد نه شهرستان ، حدود 90 هزار سند تنظیمی داشتند. مهر برجسته را که به دقت نگاه کردم مشخص شد که مهر متعلق به دفتر... مشهد است. آثار خدشه هم در ورقه سند دیده می شد. با وجود این قراین باز هم به دفتر... سبزوار تماس گرفتم تا اینکه جعلی بودن سند محرز شد. من هم با قیافه ای پیروزمندانه که گویی از جنگی فاتحانه برگشته ام طبق ماده 30 قانون دفاتر اسناد رسمی علت امتناع از تنظیم سند را به فروشنده که خانمی بود 28 ساله اعلام کردم البته نه کتبی که شفاهی. و عِرق همکار دوستی ما که مبادا دیگر همکاران نفهمند و این سند را تنظیم کنند گل کرد و سند را در کشوی خود ضبط کردیم تا راهی برایش پیدا کنیم . البته ناگفته نماند که قبلاً هم سابقه کشف سند جعلی داشتم و تقریباً می دانستم که چه کنم . روز بعد ،تلفن بعد از تلفن و مراجعات مکرر واسطه ها امان را از دفتر گرفته بود که بعد از ظهر خانم محترم! با چند نفر وارد دفتر شدند که خود را آشنای ایشان معرفی کردند. به هر حال من هم موضوع را دوباره توضیح دادم که خانم و مرد همراه که ظاهراً وکیل بود با برخود بسیار نامناسبی گفتند اداره ثبت و آگاهی به ما گفته است که سردفتر حق چنین کاری را نداشته است که اسناد را ولو موقتاً ضبط کند. و ادامه دادند که با این همه دفترخانه خواهشاً آبروی دفاتر را بیش از این نبرید و نگذارید از شخص شما شکایت کنیم.
با این صحبت ها دنیا دور سرم چرخید هم از حرف های زده شده و هم از نظر شغلی که چرا اینقدر بی پشت و پناه شده ایم. البته زود بر اعصاب خودم مسلط شدم و به آنها گفتم که هر کاری از دستشان برمی آید دریغ نکنند. و فردا صبحش اسناد را با یک نامه به اداره ثبت بردم و اول سراغ حفاظت اطلاعات رفتم که سابقه قبلی داشتم. الحق و الانصاف با روی بسیار گشاده ای از این عمل من استقبال کردند و پس از بررسی مقدماتی و تبادل نظر بقیه پیگیری را به ایشان سپردم.
به هر حال این سند که ختم به خیر شد ولی جای طرح چند سوال باقی می ماند:
1- چرا برای ایمنی اوراق بهادار و امهار دفترخانه فکر اساسی برداشته نشده است. یک اسکناس هزار تومانی مهمتر است یا یک برگه سند که با آن هزاران هزاری جابجا می شود. هزینه چاپ اوراق خاص و غیر قابل جعل قطعاً بیشتر خواهد بود ولیکن این در ازاء اطمینان و اعتمادی که ایجاد خواهد کرد از نظر مردم که هزینه اش را تقبل می کنند قابل توجیه و پذیرش است.
2- در قانون ثبت و دفاتر اسناد رسمی سخن از توبیخ و جرایم و مجازات های انتظامی و کیفری سران دفاتر اسناد رسمی کم به میان نیآمده است در حالیکه ماده ای یا تبصره ای دیده نشده که در آن صحبت از تشویق و یا تکریم سردفتران یا دفتریاران و یا حتی پرسنل دفترخانه باشد که سند مجعولی را شناسایی و باعث احقاق حقوق دولت و یا مردم می شوند. امیرالمومنین به مالک فرموده اند:
مبادا در حکومت تو خادم و خائن یکسان باشند زیرا خادمی که در ازای خدمت خود مزد و مرحمت نبیند ، دلسرد و بی قید شود و خائنی که جزای خیانت خود را به حد کمال نیابد کردار زشت خویش را با جرات بیشتری تکرار کند.
3- در ادارات دولتی واحدی به اسم حراست یا نگهبانی یا موارد مشابه وجود دارد که امنیت و آرامش آن مجموعه را برعهده دارند. بدیهی است که دفاتر اسناد و ازدواج چنین امکانی را ندارند ولی قطعاً باید برای حفظ اسناد مردم و امنیت دفاتر تدابیری سنجیده شود و اگر هم تا حال اتفاق قابل ملاحظه ای نیفتاده، لطف خدا بوده است. به عنوان مثال می توان به اقدام کانون اشاره کرد که اگر اشتباه نکرده باشم چندین سال پیش به دفاتر نامه داده بود که اگر دفترخانه ای برای مسائل حفاظتی نیاز به گاز اشک آور دارد درخواست خود را اعلام کند. نصب دوربین های مداربسته، دزدگیر و حفاظ های فلزی درهای ورودی و پنجره ها و ایجاد ارتباط مستقیم بین دفاتر و کلانتری ها اجتناب ناپذیر است که باید با کمک مالی سازمان ثبت اجرایی شود. دفاتر اسناد که تحت عنوان حق الثبت از مردم سالیانه میلیارد ها تومان وصولی دارند توقع زیادی نیست که درصدی ناچیز از این مبالغ هم برای این مراکز هزینه شود.
البته موارد بالا و موارد مشابه برای یک نظام سردفتری آرمانی مطرح است نه برای دفترخانه های امروز که به لطف تدابیر جناب امیری -که خدا هر کجا هست هدایتش کند- سردفترنمایی کفش های بنگاه دار را جلوی پایش جفت می کند و تا کمر برایش کرنش می کند( با عرض معذرت از تمامی سردفتران عزیز).
سخن آخر اینکه جناب تویسرکانی در دیدار روسای کانون ها و جوامع سردفتری کشور مطالب بسیار بجا و امید بخشی را مطرح کردند که امیدواریم هرچه زودتر با حسن مدیریت ایشان جامعه عمل بپوشد.
- ۰۰/۰۴/۲۶